اکنون این پرسش مطرح می شود که ریشه آزمندی در انسان چیست؟ و چرا انسان با آن که از اموال و دارایی بسیاری برخوردار است و نیازی به این مال اجاره ندارد، ولی تنها به عنوان یک حق قانونی می کوشد خانواری را در خیابان قرار دهد و اسباب و اثاثیه اش را بیرون بریزد؟
به نظر شما این منش تا چه اندازه منش ناهنجار به شمار می آید؟ چه آثار دنیوی و اخروی بر آن بار می شود؟
برخی از منش ها و هنجارهایی که در انسان پدید می آید دارای آثار دنیوی صرف است و تاثیرات چندانی در زندگی اش نخواهد داشت. اما برخی از منش ها و هنجارها این گونه نیست و آثار آن گاه به طور مستقیم در همه ابعاد زندگی او به جا خواهد گذاشت. از آن دسته منش ها و ناهنجارها مهم و تاثیرگذار می توان به آزمندی اشاره کرد.
قرآن بیان می دارد که این منش و صفت اخلاقی و زشت و نابهنجار چگونه دین آدمی را با خطر مواجه می سازد و آدمی را تا سراشیب سقوط تا دوزخ پیش می راند. در آموزه های قرآنی که گاه به گزارش علمی از ماهیت و وجود انسان اشاره دارد و گاه دیگر به گزارش از رفتار و منش های عینی او می پردازد و موارد و مصادیق عینی از آن را بیان می کند، به آثاری پرداخته می شود که آزمندی آدمی را دچار آن می کند و هویت و ماهیت انسان را از وی گرفته و هویت تازه ای به انسان می بخشد که از هویت کمالی او بسیار دور است. این آثار در حوزه های فردی و اجتماعی و نیز مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی پدیدار می شود و زندگی آدمی را در همه حوزه ها تحت تاثیر مستقیم و یا غیر مستقیم قرار می دهد.
به نظر می رسد پیش از آن که به ریشه های آزمندی و زمینه ها و یا بسترهای ایجادی آن در انسان اشاره شود ، بهتر است که به آثار و پیامدهای این منش پرداخته شود تا دانسته شود که چگونه انسان ممکن است به سبب و علت این منش به بدترین حالات امکانی برای انسان برسد و از انسانیت خویش بیرون رود.
ارزش هر عمل و کنشی به آثار آن ارتباط پیدا می کند ، از این روست که هر کس در هر کنش و عملی می کوشد تا آثار آن را به دست آورد و سپس اقدام به کار و یا عملی کند. سنجش گذاری و ارزش گذاری هر عملی بستگی به مقدار توانایی آن برای به دست آوردن هدف و مقصدی است که فرد می کوشد تا آن را به دست آورد و یا برسد. از این جهت شناخت آثار و پیامدهای عمل و منش آز و آزمندی می تواند به ما کمک کند که این منش تا چه اندازه مفید و یا زیان بار است و درصد سود و زیان آن چه مقدار است؟
با مطالعه آیات قرآنی می توان به آثاری که برای آزمندی بیان شده دست یافت. آثاری که قرآن برای آزمندی بیان می کند نشان می دهد که این منش نه تنها سودی برای انسان ندارد بلکه یکی از زیانبار ترین منش های اخلاقی انسان است. البته کاربردهای مفیدی را می توان برای اصل این توان و ظرفیت انسانی به دست داد . به این معنا که هر ظرفیت و توانی که در انسان به ودیعت نهاده شده است در راستای کمال اوست و انسان می تواند از آن برای رسیدن به عنصر کمالی و یا کمالات بهره برد. به عنوان نمونه همین عنصر و ظرفیت حرص و آز به عنوان یک ظرفیت می تواند انسان را به سوی کمال هدایت کند و شهوت سیری ناپذیرش را در حوزه کمال خواهی تقویت کند. هر کس می تواند از این عنصر به شکل مثبت بهره برد؛ اما این امکان برای بسیاری از انسان ها غیر ممکن و ناشدنی است. از این رو بیش از آن که مثبت باشد منفی است.
در روایات است که پیامبر (ص) می فرماید که «اسلم بیدی شیطانی ؛ شیطان من به دست من تسلیم شد و یا اسلام آورد.» در هر دو معنا آن که می توان از آن بهره برد این است که آن حضرت (ص) توانسته است قوای منفی نه تنها عالم درونی بلکه قوای بیرونی عالم را به تسلیم خویش در آورد و در راستای اسلام و کمالات از آن بهره برد. بنابراین کسانی چون انسان های کامل می توانند از این نیروها و قوای منفی در راستای تکاملی خویش و یا هستی بهره گیرند و در اصل برای انسان به یک قوه و ظرفیت کمال و مفید تبدیل می باشد. اما همان گونه که گفته شد ، برای بسیاری از انسان ها این ظرفیت و توان به یک توان و ظرفیت منفی و زیان بار تبدیل می شود و به جای آن که او را به کمال برساند به سقوط می کشاند.
قرآن به ظرفیت و توان آزمندی در انسان بیش از آن که نگاهی مثبت داشته باشد ، نگرشی منفی دارد. با در نظر گرفتن بیشتری مردمان می توان گفت که این صفت موجبات گمراهی و بدبختی انسان را فراهم می آورد.
مهم ترین و خطرناک ترین پیامد و آثار منش آزمندی در انسان که قرآن به آن اشاره می کند، مساله دنیاگرایی و آخرت گریزی است. به این معنا که حرص و آز در انسان موجب می شود که شخص از خدا و آخرت دور شود و هر چه این منش و صفت در وی تقویت گردد ، آخرت گریزی نیز در وی شدت می یابد.
قرآن با اشاره به یک گروه قومی و اجتماعی که به طور جمعی و گروهی گرفتار منش و صفت نابهنجار اجتماعی آزمندی شده اند ، به تبیین و تحلیل رفتار و کنش ها و واکنش های آنان می پردازد و نشان می دهد که چه سان این هنجار زشت اجتماعی موجب شده است که آنان از خدا و آخرت دور شوند و به دنیا گرایش یابند و به مقام اخلد فی الارض و خلود در زمین برسند.
یهودیان به عنوان اجتماعی انسان معرفی می شوند که به جهت آزمندی و حرص شدید از آخرت دور شده و گرایش به دنیا در آنان تقویت شده است. آنان خواهان آن هستند که بتوانند هزاران سال در زمین بزیند. این گرایش شدید به دنیا و زندگی در دنیا می تواند دو علت داشته باشد : یا آن که دنیا را تنها به عنوان هستی شناسایی کرده و به زندگی پس از مرگ ایمانی نداشته و یا اگر باور داشته باشند آن را در حد و اندازه دنیا و زندگی دنیایی بر نمی شمارند ؛ دیگر آن که آخرت را می پذیرند و می کوشند که با زندگی در دنیا توشه بهتر و بیش تری برداشته و با دستان پر به آن دنیا بروند ؛ زیرا بر این باورند که انسان در این دنیا به کمال می رسد و آن چه را در دنیا کاشته در آخرت درو می کند.
قرآن تبیین می کند که یهودیان گرایش به دنیا از آن رو داشته اند که اعتقاد درستی به آخرت و معاد نداشته اند: و لتجدنهم احرص الناس علی حیاه و من الذین اشرکوا یود احدهم لو یعمر الف سنه (بقره آیه 96) ؛ و در می یابی که یهودیان آزمندترین مردمان بر زندگی دنیا هستند حتی از مشرکانی ( که اعتقادی به آخرت ندارند آنان حریص تر هستند) از این رو دوست می دارند که هر یک از آنان هزار سال عمر می کرد.
این که آنان از مشرکان نیز آزمندتر به زندگی دنیا هستند، از آن روست که مشرکانی که اعتقادی به آخرت نداشته به همین زندگی کوتاه دنیا بسنده کرده و آن اندازه برای بقا و زندگی در دنیا حرص نمی زنند ولی یهودیان که به ظاهر به آخرت اعتقاد دارند رفتار و کنشی از خود نشان می دهند که از مشرکان نیز زشت تر است.
بنابراین باید گفت که قرآن آزمندی را بدترین و زشت ترین هنجاری بر می شمارد که موجبات دوری انسان از اعتقادات و باورهای اصیل اسلامی را فراهم می آورد. دوری از اعتقاد به آخرت و دنیا گرایی نتیجه ای جز دوری از اصل ایمان به خدا نخواهد داشت.
در بینش و نگرش قرآن که اصالت را به عقیده و عمل می دهد ، عقیده بسیاری از رفتار و کنش های انسانی را تنظیم و تعدیل می کند و بازسازی رفتاری مردمان را سبب می شود. از این رو می بینیم که مساله آخرت و باور به آن در بسیاری از حوزه های کنشی و منشی انسان اثر مستقیم و خطیری دارد. این باوراست که زندگی انسان را به طور کلی تغییر می دهد و رفتارها و اعمال خویش را با توجه به آن سامان دهی می کند.
اگر کسی به جهت و سبب آزمندی، آخرت گریز شود و دنیاگرایی را تقویت کند ، در دیگر رفتار و اعمال خود نیز خدا را به کنار می نهد. نتیجه چنین تفکر و اندیشه ای این خواهد بود که با احکام اسلامی که با آزمندیش را محدود می سازد ، به مخالفت می ورزد. از جمله با احکام انفاق و صدقات مخالفت کرده و آن را نمی پذیرد. یا آن که اموال دیگری را به باطل می خورد و هیچ باکی نخواهد داشت.
بنابراین مخالف با احکام الهی نخستین بازتاب و پیامد آخرت گریزی برخاسته از آزمندی است که قرآن به آن اشاره می کند.(مائده ایه 42 تا 44) این آغاز یک سلسله از رفتارهای ضد اسلامی و ضد اخلاقی خواهد شد؛ زیرا نادیده گرفتن احکام اسلام و اصول اخلاقی که مخالفت آزمندی اوست ، وی را به انسانی تبدیل می کند که از اعمال خیر خواهانی دوری می کند و نسبت به کارهای خیر و انفاق به دیگران بخل می ورزد.(معارج آیه 19 تا 21) و حتی نسبت به کسانی که اعمال خیر خواهانه انجام می دهند واکنش منفی داشته و آنان را به منش خیر خواهی سرزنش می کند. ( عادیات آیه 8)
در بلند مدت به انسان سنگ دلی تبدیل می شود که از شدت حرص به دنیا و آزمندی حتی اگر گرسنه ای در برابرش بمیرد آه بر نمی آورد و دل نمی سوزاند و حاضر نمی شود وی را سیر کند تا از مرگ رهایی یابد.( قلم آیه 17 تا 24 و نیز فجر آیه 18 تا 20)
دست اندازی به مال یتیمان و بی ارزش انگاشتن ایشان و حتی دست اندازی به ثروت آنان به هر وسیله وابزار زشت از دیگر نتایج آزمندی و نادیده گرفتن آخرت و احکام اسلام و قرآن است.( فجر آیه 17 تا 20)
حرص و آزمندی و اخرت گریزی وی را وامی دارد که به انباشت ثروت اقدام کند و برای زندگی دنیای خویش به زراندوزی و گنج گردآوری بپردازد. آن اندازه مال و دارایی گرد می آورد که وی را تا آخر عمر کفایت می کند ولی از آن رو که دنیا گراست و آخرت گریز می باشد ، مالش را به زر تبدیل می کند و آن چه را که امروز بدان نیازی ندارد برای روز مبادا خاک بر سر می کند و این گونه است که گنجینه های زیر خاکی بسیار برای خویش فراهم می آورد تا همواره از دنیا بهره ای به کمال و به کام برد.(معارج ایه 18 و 19)
بخل در مال اندوزی وی را به جایی از انسانیت می رساند که پست تر و دون تر از آن قابل تصور نیست. رفتار و منش اجتماعی اش پست می شود و منش زشت در وی نمودار می شود. می کوشد تا از آب گل آلود ماهی بگیرد . از این رو آشوب و درگیری را خوش می دارد تا از آن بهره برد و به مال اندوزی خویش ادامه دهد. از صلح و صفا می گریزد و آشوب و درگیری را در جامعه می پسندد . حتی اختلاف در میان زن و شوهران را ترویج می کند و دوست نمی دارد که مردمان در خانه از آرامش بهره ای برند. دشمنی و اختلاف را در خانواده ها دامن می زند و نسبت به صلح و صفا و آرامش بخل می ورزد.( نساء آیه 128)
هر خواری و ذلتی را به جان می خرد ( فجر آیه 16 تا 20) و به دروغ گویی علاقه مند است و از شنیدن آن لذت می برد هر چند که می داند موجب ذلت و خواری در دنیا و آخرت است. به نظر وی هیچ چیز جز دنیا و بهره گیری از آن ارزش آن را ندارد تا از آن ناخشنود گردد. اگر دنیایش تامین باشد کافی است و نیازی نمی بیند تا در این میان از عزت برخوردار باشد.
آن اندازه در آزمندی و آخرت گریزی و دنیا گرایی غرق می شود که ناهنجارها و صفاعت رذیله برای او به حکم صفات هنجار در می آید و ناهنجاری در نزدش رنگ می بازد. از این رو افراد آزمند از نظر اجتماعی اشخاصی می شوند که به هنجارهای اجتماعی پای بند نیستند و همواره به رفتار نابهنجار اقدام می کنند. استهزاء و ریشخند مردمان ( همزه ایه 1 و 2) و عیب جویی و تحقیر مردم برای ایشان امری عادی می شود. (همان ) و از این کار لذت می برند ؛ زیرا آن چه برای ایشان مهم و ارزشی است گردآوری مال و ثروت است.(همان )
این اشخاص از نظر روحی و روانی آدمی شکسته هستند و گرفتار زود رنجی می گردند . بی صبری و ناشکیبایی در برابر ناهنجاری های و بدی های یکی از نشانه هایی است که بیانگر آن می باشد که شخصی گرفتار این نوع از آزمندی زیان بار شده است. آنان شکیبایی خود را از دست می دهند و در برابر مشکلات و بلایا صبر خود را از دست می دهند.(معارج ایه 19 و 20)
آزمندی نه تنها در حوزه هنجاری و رفتاری خود را نشان می دهد بلکه در حوزه بینش و نگرش انسان نیز در بلند مدت تاثیر مخرب و زیان باری به جا خواهد گذاشت. به عنوان نمونه قرآن به تحریف گری و تصرف در احکام از سوی آزمندان اشاره می کند و در تحلیل ریشه یابی و تبیین علل و عوامل آن به آزمندی به عنوان عاملی مهم توجه می دهد. (مائده آیه 41 و 42) البته این تحریف تنها محدود به تحریف قرآن و یا احکام آن نمی شود بلکه همه حوزه های را منافع آن را تامین می کند و یا موجب به خطر انداختن سودجویی آنان می گردد نیز می شود. از این رو هم در عقاید دینی و هم احکام مربوط و یا مرتبط با مسایل مادی و حتی اموری غیر مرتبط نیز می گردد. از این رو سخن از آن است که آزمند برای باطل خوری و تصرفات در اموال دیگران به هر چیزی تمسک می جویند و از تحریف در هر حوزه ای باز نمی ایستند.( همان )
حرص و آزمندی شدید در بلند مدت آثار مخرب و زیان باری دیگری نیز به جا می گذارد که مهم ترین و اصلی ترین مساله ای که قرآن بدان اشاره می کند آن است که آزمندی و حرص شدید به دنیا و زندگی مرفه آن موجب می شود تا انسان در حوزه زندگی شخصی از آرامش برخوردار نگردد و سیر ناپذیر شخص وی را از دسترسی به خشنودی و آرامش باز دارد. این امر در دنیا به شکل فقدان آرامش روحی و روانی و در آخرت به شکل دیگر نشان می دهد.
به سخن دیگر حرص و آزمندی که موجب دل بستگی شدید آدمی به دنیا و مال و ثروت آن می شود آدمی را در زندگی شخصی از آرامش دور می سازد و در امور معنوی نیز از خداوند و مقام رضا باز می دارد.(طه آیه 130 و 131)
آزمندی موجب می شود تا آدمی در نهایت از رستگاری دور گردد و گرفتار دوزخ شود.(حشر آیه 9 و تغابن آیه 16)
ریشه آزمندی را باید در جاودانگی و پندار آن جست. آنانی که بر این باورند که با امکانات و رفاه در زندگی می توانند به عمر جاودان دست یابند ، آزمندانه به گرد آوری مال و گردآوری آن بر می خیزند تا به بهره مندی از آن خود را جاودان گردانند.(همزه آیه 3 و 4)
توهم آدم بر مخلد بودن و سلطنت همیشگی در صورت خوردن از درخت ممنوع ، سبب حرص و آز وی بر خوردن و دست درازی به درخت می شود .( طه آیه 120 و 121) بنابراین می بایست ریشه آزمندی را در جاودان طلبی انسان دانست. ترس از مرگ و این که زندگی اش را از دست می دهد، موجب می شود تا دست به هر کاری بزند تا آن را جاودانه کند .
جاودان خواهی است که حرص و آز را در انسان بر می انگیزد و شیطان به عنوان وسوسه گر می کوشد تا آن را تقویت کند.(بقره آیه 35 و 36 و اعراف آیه 20 و 22)
بنابراین می بایست برای رهایی از آزمندی، نگرش و بینش خویش را دگرگونه ساخت و در تصحیح آن کوشید. نومیدی به آخرت زمینه حرص را فراهم می آورد.(بقره آیه 94 و 96) بنابراین می بایست کاری کرد که آخرت و معاد در شخص زنده شود و انسان نسبت به هستی و آفرینش و نیز مساله آخرت بینش و نگرش درستی یابد.
ایمان به خدا ( حشر آیه 9) عقیده به معاد و روز جزا و زندگی جاودان در آن نه تنها در خلق و خوی بشر اثر می گذارد بلکه می تواند در امور دیگر نیز اثرگذار باشد.(معارج ایه 19 تا 26) توجه به این که خداوند مدیریت جهان و هستی را به عهده دارد و اوست که زندگی می بخشد و یا می گیرد و نیز مال و ثروت و عزت می دهد و می گیرد ، موجب می شود تا از آزمندی و آثار آن در امان بماند.(طه آیه 131 )
بنابراین تنها راه رهایی از آزمندی و آثار زیان بار آن ، تصحیح بینش و نگرش انسان است. البته اعمال چون نماز (طه آیه 132 و معارج آیه 18 تا 22) و نیز انفاق و اختصاص مقدار معینی از مال خویش به نیازمندان باعث می شود که غریزه حرص و آز در انسان کنترل و مهار گردد.( معارج آیات 19 تا 25)
بیست و هشتم خردادماه هشتاد و شش همزمان با زلزله 5 و 6 دهم ریشتری سفلچگان و کهک. ساعت پنج و پنجاه و نه دقیقه و پنجاه ثانیه